Saturday, February 13, 2010

جستجوی سران یا رفتن در پی سراب؟

جنبش اجتماعی امروز ایران از نوع جدید بوده و از یک مرکز خاصی هدایت و رهبری نمی شود که بتوان با شناسایی آن تحت آنچه که از ناحیه برخی افراطیون جناح حاکم سران فتنه گفته می شود بتوان برآن چیره شد. واقعیت حوادث چند ماه اخیر نشان می دهد که جنبش اجتماعی جدید خود دارای قدرت اجتماعی و قدرت جذب شدید داشته وبه موازات مقاومت غیر معقولانه در برابر خواسته های آن متکثر شده و برپیروان آن افزوده می شود. قدرت نرم در تمام بدنه هاوریز بدنه های آن جاری وساری بوده و دارای یک منشأ واحد ومشخصی نیست اگرچه نمادهای مختلفی دارد.لذا واقعیت امر نشان می دهد که جستجو در پی سران، رفتن به دنبال سراب و غفلت از منشأ متکثر اجتماعی آن می باشد.


کلمه:دکتر شهروز ابراهیمی*-سوالی که برای جامعه امروز ایران اعم از اقشار دانشگاهی، روشنفکری، و بسیاری از توده های مردم مطرح می شود این است که سر انجام تحولات امروز ایران به کجا ختم می شود.سرانجام آن آیا انقلاب اجتماعی است یا حل بحران بطور مسالمت آمیز و اصلاحات اساسی.

فرض نگارنده این است که این تحولات را می توان فرصتی بزرگ برای جامعه امروز ایران دانست که در پی آسیب شناسی این جریان می توان با اصلاحات اساسی جامعه را در مسیر شکوفایی انداخت. از طرف دیگر با نادیده گرفتن واقعیت جنبش اجتماعی امروز و عمق آن، بحران رادیکالیزه شده و به مسیری منتهی شود که دلسوزان کشور نمی خواهند بدان مسیر منتهی گردد.

امروز جناح حاکم باید تصمیم سرنوشت سازی بگیرد که کدام راه را انتخاب می کند ؟ سرکوب و در نهایت مسیر رادیکالیزه شده جنبش و انقلاب؟ یا برعکس بازگشت به آغوش مردم و تن دادن به اصلاحات اساسی که نتیجه آن شکوفایی جامعه ایرانی در سیاست داخلی و خارجی است؟

تحولات امروز جامعه ایرانی از نوع تحولاتی است که از تقاضاهای و مطالبات نهفته در طی دهه ها ناشی شده و هر از گاهی به عناوین مختف سر برآورده، از یک جایی سبز شده وامروز نام “جنبش سبز” را به خود گرفته است. در دولت دهم این مطالبات عمق بیشتری گرفته و رویکرد “تقابل جویانه وحذفی” جناح حاکمیت به جای رویکرد “تعاملی وجذب” پس از انتخابات ۲۲ خرداد بردامنه آن افزوده است. عمق و دامنه مطالبات مردم نشان می دهد که جنبش اعتراضی از یک خواستگاه مشروع وخود جوش برخوردار بوده وبدنبال احقاق حقوق فراموش شده خود در یک فضای مردم سالاری بوده و مادامیکه این حقوق برآورد نشود برگستره آن افزوده خواهد شد.

جنبش اجتماعی امروز ایران از نوع جدید بوده و از یک مرکز خاصی هدایت و رهبری نمی شود که بتوان با شناسایی آن تحت آنچه که از ناحیه برخی افراطیون جناح حاکم سران فتنه گفته می شود بتوان برآن چیره شد. واقعیت حوادث چند ماه اخیر نشان می دهد که جنبش اجتماعی جدید خود دارای قدرت اجتماعی و قدرت جذب شدید داشته وبه موازات مقاومت غیر معقولانه در برابر خواسته های آن متکثر شده و برپیروان آن افزوده می شود. قدرت نرم در تمام بدنه هاوریز بدنه های آن جاری وساری بوده و دارای یک منشأ واحد ومشخصی نیست اگرچه نمادهای مختلفی دارد.لذا واقعیت امر نشان می دهد که جستجو در پی سران، رفتن به دنبال سراب و غفلت از منشأ متکثر اجتماعی آن می باشد.

تأمل و مطالعه پیرامون انقلابها نشان می دهد که هر چه قدرت حاکم به زور و سرکوب متوسل می گردد به موازات آن مقاومت شکل گرفته و جنبش رادیکالیزه می گردد. نمونه آن انقلاب ایران و یا هر انقلاب دیگر در تاریخ جوامع می باشد. به بیان فوکو هر جا قدرت وجود دارد مقاومت نیز هست. واقعیت مقاومت جنبش در برابر سرکوب نشان می دهد که این روش، راه حل اساسی نیست واگر چه ممکن است بطور موقتی مسکن دردها باشد ولی در پی آن خشم توده ها هر چه بیشتر گسترده تر می گردد.

این نتیجه را می توان گرفت که نظام سیاسی کشور بایستی به دنبال ریشه های واقعی حوادث امروز باشد. ریشه یابی حوادث و یک آسیب شناسی جدی با مشارکت تمام جناحها و دلسوزان کشور و رسیدگی به مطالبات مردمی می تواند از بحران امروز جامعه یک فرصت بسازد. فرصتی که هنوز برای ما وجوددارد واگر دیر بجنبیم ازدست خواهد رفت. راه حل امروز جامعه نه سرکوب مطالبات، نه راه حلهای موقتی و تاکتیکی و سرپوش گذاشتن به مشکلات موجود کشورونه ربط دادن آن به خارج از کشور بلکه اقداماتی از نوع “اصلاحات اساسی” می باشد.

به نظر می رسد که اهتمام جدی به اصلاحات اساسی با پذیرش واقعیت عمق و دامنه مطالبات مردمی می تواند راه حل بحران کنونی باشد. اگراصلاح اساسی صورت نگیرد جامعه به مرز انفجار و انقلاب ممکن است برسد و هر کس نیک می داند که پیشگیری بهتر از درمان است. باشد که این فرصت را ازدست ندهیم و حوادث امروز جامعه را مثابه یک فرصت و نه بحران تلقی کنیم.

*مدرس علوم سیاسی دانشگاه

No comments:

Post a Comment