Saturday, February 13, 2010

ویژگی های جنبش سبز ما و چند هشدار!

کسانی که به بهانه مخالفت با نظام به مقدسات اکثریت اجتماع حال حاضر ایران حمله می کنند و یا شعارهای ساختار شکن و تند روانه میدهند تیغ دو لبه هستند و در زمین دشمنان ملت گام برمیدارند زیرا اقایان از یکسو به مردم عادی می گویند که جنبش سبز اگر بر سر کار بیاید دین شما را هدف میگیرد و لا مذهبی را پایه گذاری خواهد کرد و از سوی دیگر زمینه سرکوب جنبش را با استفاده از تریبونهای خاص خود فراهم میاورند و ما را در حالت تدافعی قرار می دهند.


کلمه: اگر چه مخالفان مردم راه سبز امید را بر نمی تابند اما این راه مسیر خود را از کنار سد ها و سنگ ها باز خواهد یافت و آسیب ها و موانع را شناسایی و رفع خواهد کرد تا جایی که روزی خواهد رسید که همه مردم سرزمین ما سبز خواهند بود و شعاراصلی انقلاب پدران و مادران سرزمینمان یعنی “استقلال ،آزادی و جمهوری اسلامی” تحقق پیدا خواهد کرد شعاری که امروز هر چهار رکن آن به واسطه ی بی کفایتی ها و بی تدبیری ها به خطر افتاده است.

ستون “راه سبز امید” برای همین منظور و برای معرفی ویژگی های جنبش سبز و آسیب شناسی و ارائه راهکار از سوی رهبران اصلی این جنبش یعنی مردم ، راه اندازی شده است.

رضا رییسی یکی از سبز اندیشان با ارائه یادداشتی به کلمه از نظرگاه خود ویژگی های جنبش سبز را بر شمرده و هشدارهایی برای ادامه صحیح راه داده است. در این یادداشت آمده:

در طول تاریخ ثابت شده که هرگاه بخواهند به یک حرکت مردمی و روشنگرانه ضربه بزنند بهترین روش که کمترین هزینه ها را هم دربر خواهد داشت ایجاد انحراف در جنبش و ایجاد سطحی نگری در لایه های آن و رادیکاله کردن فضا و خشونت زدگی در آن است که خواه ناخواه باعث انشقاق در حرکت هماهنگ و رو به جلو خواهد شد و آنگاه با کمترین هزینه ممکن زمینه سرکوب و اضمحلال را فراهم خواهند آورد.

کوتاه و مختصر بگویم: جنبش سبز ایران پس از انتخابات بر پایه مسالمت آمیز بودن ،اصلاح نمودن و نفی خشونت و براندازی به واسطه حضور پیشروانی چون میر حسین موسوی و مهدی کروبی و سید محمد خاتمی و اعتماد مردم به آنان شکل گرفت .مردمی که از فشارهای سیاسی و فکری و عقیدتی اقتصادی و معیشتی ناشی از عملکرد دولت نهم و دروغهای لجام گسیخته به تنگ آمده بودند با شعار رای من کو؟ در یک جبهه متحد قرار گرفتند تا حقوق حقه خود را طلب کنند. در این زمان بسیاری از گروههای اپوزیسیون خارج نشین هم چون زمینه را فراهم میدیدند خود را بر موج این جنبش سوار کرده و خواستار مطالبات خود شدند تا اینجای کار ایرادی ندارد هر کسی می تواند به صرف ایرانی بودن خود در این جنبش حضور داشته باشد و این یک امر بدیهی است ولی در چارچوب خواسته ها و مطالبات مردم نه فراتر ازآن هر بازی قواعد خاص خود را دارد که نمی توان از آن عدول کرد.

بعد از مدت زمانی عزیزان خارج نشین گویا خود را سردمدار و صاحب چنبش دانسته و مشغول نسخه پیچی شدند که شعارها این باشد، چرا فلانی اینجوری حرف زد؟و چنین و چنان و در عمل نشان دادند شعار دهن پر کن دموکراسی را خوب بلدند ولی در عمل ذره ای به ان التزام ندارند . وقتی سران جنبش که مورد قبول اکثریت مردم هستند و اصلا با پافشاری انها و همت انان این جنبش شکل گرفته خود را قطره ای از مردم میدانند آنان چرا برای جنبش تعیین تکلیف می کنند؟؟؟

همین به ظاهر دوستان با تند کردن فضا می خواهند مقاصد خود را پیگیری کنند اما بی شک و بدون هیچ اغماضی بزرگترین خطر همین ها هستند(اپوزیسیون خشونت طلب) زیرا با تند کردن فضا و ایجاد اختلاف بین بدنه جنبش بزرگترین ضربه را انها میزنند و نه تندروهای جناح مخالف چون دشمنی انها که بر کسی پوشیده نیست و راه مخالفت با ان واضح و روشن است.

کسانی که به بهانه مخالفت با نظام به مقدسات اکثریت اجتماع حال حاضر ایران حمله می کنند و یا شعارهای ساختار شکن و تند روانه میدهند تیغ دو لبه هستند و در زمین دشمنان ملت گام برمیدارند زیرا اقایان از یکسو به مردم عادی می گویند که جنبش سبز اگر بر سر کار بیاید دین شما را هدف میگیرد و لا مذهبی را پایه گذاری خواهد کرد و از سوی دیگر زمینه سرکوب جنبش را با استفاده از تریبونهای خاص خود فراهم میاورند و ما را در حالت تدافعی قرار می دهند.

مثال ساده اش شعار الله اکبر است که گویا مظلومیت جنبش ما و ظلم ستیزی ان است این شعار چنان کابردی هست که دشمن را در حالت اچمز قرار داده و او را به حالت انفعال خواهد برد. اما مثلا شعار جمهوری ایرانی (که اصلا دچار تناقض اشکار است و معنا ندارد زیرا ما جمهوری امریکای و کانادائی نداریم که جمهوری ایرانی داشته باشیم)این شعار بر اساس اعتراض به کارهائی که به اسم اسلام در کشور ما انجام میشود شکل گرفته ولی راه اعتراض این نیست و جز زمینه سرکوب را فراهم نخواهد کرد . در ثانی تمام سران جنبش معتقد به اجرای بدون تنازل قانون اساسی هستند قانونیکه وحی منزل نیست ولی میثاقی هست که وجود دارد و تنها چیزی هست که میتوان حول ان اتحاد نمود اگر ایرادی هست که هست براحتی و با تصمیم مردم می توان ان را اصلاح کرد ولی اکنون و بدون هیچ شکی این راه روشن و زمینه اعتلای ما نیست که همه چیز را منکر شده و بخواهیم از نو انچه را خود درست میدانیم بر کرسی بنشانیم اصلا الترناتیوی برای قانون اساسی وجود ندارد و اینجور کلامها بر پایه یک توهم ذهنی شکل گرفته است چه خوب باشد و چه بد

کلام اخر اینکه اگر برخی تندروی کنند و خواسته های حداکثری و ایده الهای ذهنی خودشان را بدون توجه به واقعیتهای جامعه و سود و زیان اعمالشان پیشه خود سازند از سوی بدنه جنبش سبز طرد خواهند شد.

No comments:

Post a Comment