Friday, July 10, 2009

جامعه و انسان

جامعه وانسان دو واژه اسیر هم .این جامعه است که انسان را اسیر خود کرده وتمایلات خود را به او نیز تحمیل میکندوانسان هم در مقابل با خودخواهی ذاتی اش خواسته اش را به جامعه تحمیل میکند.پس ایندو همواره اسیر یکدیگرند ولی در طول هم.هرچند انسانهایی که قدرت تحمیل تمایلات خود را به جامعه دارند در تاریخ معدود هستند ولی بسیار تاثیرگذار بودند.بطور مثال شخص هیتلر وجنایات او که به جامعه آلمان تحمیل شد وآنها را همراه خود کرد.پس این دو واژه اسیر یکدیگرند.برای اصلاح جامعه باید فرد را اصلاح کرد و برای اصلاح افراد باید جامعه را اصلاح نمود.اولین گام در اصلاح فرد رسیدن به خودشناسی است.اینکه انسان به ذره ای از ذات اللهی بودن خویش ایمان پیدا کند واین شروع یک هجرت درونی در انسان میشود به اینگونه که انسان خودشناخته دیگر خودخواهی ندارد و مصالح دیگران را مقدم بر مصالح شخصی میبیند.روحیه ایثار وفداکاری برای اصلاح در او بوجود میاید.تعلقات دنیوی را پشت سر گذاشته وآزاد و رها از هر قید وبندی مصلحت خویش را فدای حقیقت مینماید.وبرای اصلاح جامعه باید ابتدا از بندهای تاریخی وسنتی آزاد نمود.جامعه ای که اسیر تاریخ باشد دربند سنت وارتجاع میماند.برای اصلاح جامعه باید خیالپردازی نمود.آینده ای را ترسیم کرد وبرای رسیدن بهذ آن جامعه را تشویق نمود واین خود با خودشناسی آغاز میشود.یعنی اگر انسان به خداگونگی اش ایمان نداشته باشد نمیتواند برای جامعه اش آینده ای ترسیم کند.هرچند که این خودشناسی عمیق تر باشد آن ترسیم واقع بینانه تر میشود.
پس برای رسیدن به آینده ای برتر هردوی انسان وجامعه گام برمیدارند.نمیشود اصلاح جامعه را تنها در اصلاح انسان دانست.چون جامعه فاسد جلوی انسانیت  را نیز میگیرد واورا همچون خود مسخ شده تاریخ مینماید.باید بتهای تاریخی را همراه با خودشناسی شکست و این همان برافروختن آتش مقدس شک است که تمام یقینها را میسوزاند وآنگاه آزادی شقایق وار از آن رشد میکند.
البته این بت شکستن در ادیان اللهی شروع گسترش دین و اهداف آزادیبخش آن در جام
عه است.با نگاهی به صدر اسلام میبینیم که محمد (ص) در بدو ورودش به مکه دستور میدهد که کعبه را از بتها پاک نمایند و این خود یک درس بزرگ است یعنی که تا فرهنگی را از بتها و توتمهای ناحق پاک نکنیم حق اجازه دخول نمی یابد.






No comments:

Post a Comment